برای هم نفس...
شب را سپری می کنم تا در گذر لحظه هایم،
نگاهم بر زیبایی نگاهت خیره گردد و من باشم
و چشمان تو و اشتیاق عشق
از حصار افکار پریشانم می گریزم و می روم
تا به روزی که دستهایمان به هم آغوشی هم برسند
تا به روزی که به بها و بهانه عشق،
تنمان کنار هم آرام گیرند.
می روم تا در پی من گامهایم،
آرزوی با تو بودن را به تصویر بکشند.
+ نوشته شده در سه شنبه نوزدهم آذر ۱۳۹۲ ساعت ۹:۴۰ ب.ظ توسط بهار
|