
می روم شاید کمی حال شما بهتر شود
می گذارم با خیالت روزگارم سر شود
خداحافظ برای همیشه . . .
وقتی دلم به سمت تو مایل نمیشود
باید بگویم اسم دلم، دل نمیشود
دیوانهام بخوان که به عقلم نیاورند
دیوانهی تو است که عاقل نمیشود
تکلیف پای عابران چیست؟ آیهای
از آسمان فاصله نازل نمیشود
خط میزنم غبار هوا را که بنگرم
آیا کسی ز پنجره داخل نمیشود؟
میخواستم رها شوم از عاشقانهها
دیدم که در نگاه تو حاصل نمیشود
تا نیستی تمام غزلها معلقاند
این شعر مدتیست که کامل نمیشود
من همان شبان عاشقم
سینه چاک و ساکت و غریب
بیتکلف و رها
در خراب دشتهای دور
در پی تو میدوم
ساده و صبور
یک سبد ستاره چیدهام برای تو
یک سبد ستاره
کوزه ای پرآب
یک عبا برای شانههای مهربان تو
در شبان سرد
چاروقی برای گامهای پرتوان تو
در هجوم درد
من همان بلال الکنم
در تلفط تو ناتوان
آه از عتاب!
تا حالا فکر کردی عشق یعنی چی؟
عشق یعنی اینکه یکی بهت بگه
از رنگ لباست خوشش میاد و تو هم از اون
به بعد همیشه همون رنگو بپوشی !
تا حالا دلتنگ کسی شدی؟
اصلا میدونید دلتنگی چیه ؟
اونهم از بدترین نوعش؟
بزرگترین دلتنگی اینه که بدونی اون کسی که
دوسش داری هیچ وقت مال تو نمیشه .
اینکه بدونی یه روزی از کسی که دوسش داری
باید جداشی حالا چه بخوای چه نخوای .
تا حالا فکر کردی خوشبختی یعنی چی ؟
خوشبختی یعنی اینکه یکی یه گوشه دنیا باشه
که دوست داشته باشه یکی باشه که پناه
خستگی هات باشه یکی باشه که نگاهش
وجودتو گرم کنه تا حالا فکر کردی آرامش یعنی چه؟
آرامش یعنی اینکه همیشه ته دلت مطمئن باشی
که توی سینهء کسی که دوسش داری
یه خونه گرم داری تا حالا فکر کردی زندگی یعنی چی؟
زندگی یعنی اینکه همه عمرت تلاش کنی
و جون بکنی برای بدست آوردن اونچیزی
که بهش ایمان داری زندگی یعنی اینکه خودتو
دوست داشته باشی برای اینکه توی دلت عشق
اون هست تا حالا فکر کردی هدف یعنی چی ؟
هدف یعنی صبح که از خواب پا میشی بدونی اون روز
باید چیکار کنی ؛ بدونی اون روز باید از کدوم مسیر رد شی
تا حالا فکر کردی انگیزه چیه؟
انگیزه اونه که وقتی میخوای بری سر قرار
صد بار بری جلوی آینه و لباستو چک کنی !!!
تا حالا فکر کردی که قسمت یعنی چی؟
قسمت یعنی اینکه بشینی دست روی دست بزاری
و هر طرف باد اومد تو هم بری
قسمت یعنی اینکه همه تنبلی ها و بی عرضگی ها
رو بندازی گردن روزگار
یعنی بشینی مثل بدبختها به از دست دادن محبوبت راضی بشی
به سرنوشت چی ؟ به اون فکر کردی؟
سرنوشت دیگه اونی نیست که از سرت نوشته سرنوشت
یعنی اینکه یه روز جلوی چشات رفیقت و تنها رفیقت تنهات بزاره
و بگه « این بازی روزگاره ... »
حالا به خودت فکر کن ! خودتو تا حالا معنی کردی ؟
و انسان یعنی همیشه
انتظار ... انتظار ... انتظار ....
نگاهم بر زیبایی نگاهت خیره گردد و من باشم
و چشمان تو و اشتیاق عشق
از حصار افکار پریشانم می گریزم و می روم
تا به روزی که دستهایمان به هم آغوشی هم برسند
تا به روزی که به بها و بهانه عشق،
تنمان کنار هم آرام گیرند.
می روم تا در پی من گامهایم،
دلم سفر می خواهــــد ...
نه برای رسيدن به جایی ....
فقط دلتنگ رفتنم ...
کـــــــــارم
از یکی بود و یکی نبود گذشت
سهم من همیشه این بود :
یکی بود یکی نابود
وقتي دلم به درد مياد و کسي نيست به حرفهايم گوش کند،
وقتي تمام غمهاي عالم در دلم نشسته است،
وقتي احساس مي کنم دردمند ترين انسان عالمم...
وقتي تمام عزيزانم با من غريبه مي شوند...
و کسي نيست که حرمت اشکهاي نيمه شبم را حفظ کند...
وقتي تمام عالم را قفس مي بينم...
بي اختيار از کنار آنهايي که دوستشان دارم.. بي تفاوت مي گذرم...
سلام دوستای عزیزم.
ببخشید خیلی وقته نیومدم سراغ وبلاگم آخه هم امتحاناتم شروع شده ،
هم اینترنتم قطع بود.لطفا نظرتون رو به صورت خصوصی بفرستید.
امیدوارم ازمطالبی که میذارم خوشتون بیاد.
بهار
مـــــن،
نبودنت را ، تــــــاب می آورم
رفتنت را ، تحمـــــّل میکنم . . .
فراموش شدنم را ، بــــاور میکنم . . .
امــــــا . . . . . .
فــــــراموش کردنــــــت . . .
دیگر . . . کـــــا رِ مــــــن نــــــیست . . . . !!!
درد مرا شمعـــــــــی می فهمد ...
که برای دیدن یـــــــک چیز دیگــــر ،
آتشـــــــــش زدنــــد ...
هر کس بطریقی دل ما می شکند
بیگانه جدا دوست جدا می شکند
بیگانه اگر می شکند حرفی نیست
من در عجبم دوست چرا می شکند
بشکست دلم کسی صدایش نشنید
اری دل یک زن هم بی صدا می شکند
می خواهم برگردم به روزهای کودکی آن زمان ها که :
پدر تنها قهرمان بود .
عشــق، تنـــها در آغوش مادر خلاصه میشد
بالاترین نــقطه ى زمین، شــانه های پـدر بــود ...
بدتـرین دشمنانم، خواهر و برادر های خودم بودند .
تنــها دردم، زانو های زخمـی ام بودند.
تنـها چیزی که میشکست، اسباب بـازیهایم بـود