وقتي دلم به درد مياد و کسي نيست به حرفهايم گوش کند،


 وقتي تمام غمهاي عالم در دلم نشسته است،


وقتي احساس مي کنم دردمند ترين انسان عالمم...


 وقتي تمام عزيزانم با من غريبه مي شوند...


 و کسي نيست که حرمت اشکهاي نيمه شبم را حفظ کند...


 وقتي تمام عالم را قفس مي بينم...


بي اختيار از کنار آنهايي که دوستشان دارم.. بي تفاوت مي گذرم...