
به دنیای نگاهم پا نهادی
چرا پا بر دل دریا نهادی
به تار مو گرفتارم نمودی
اسیر پنجه ی تارم نمودی
به لب پیوسته ای خط تبسم
مرا بنموده ای رسوای مردم
هزاران بوسه ی پنهان به لبهاست
که باقیمانده از آثار شبهاست
فضای ذهن خود را با تخیل
برای لمس دستانت زدم پل
ولی دستی نزد گل توی دستم
که من دور از تو با یادت نشستم
نگاهت راز لب را بر ملا کرد
مرا بر تشنه بودن مبتلا کرد
مپندارم که پیری شد وبالم
که دود از کنده برخیزد به عالم
+ نوشته شده در یکشنبه نهم بهمن ۱۳۹۰ ساعت ۸:۱۷ ق.ظ توسط بهار
|